سلسله نشستهای نقد و بررسی کتاب
نقد کتاب "جمع مکسر" اثر محمد حسین ملکیان
بخش سوم
اگر ویژگیهای دیگر شعر را به خصوص موسیقی و زبان روان و بازیهای خاص زبانی را که در شعر سراغ داریم در اثر ببینیم به شعر رسیدیم و الّا نظم است و از آن نمیشود دفاع کرد. یک پله بالاتر از این زبان که مثال زدم، زبان روایت همراه با وصفهای هنری است، یک پله بالاتر زبان تصویرساز با بیان کنایی است که در این مجموعه نیز مثال هایش موجود است. یک پله بالاتر زبان قاعده افزا و موسیقی آفرین است که باز در این مجموعه وجود دارد. انصافاً در این شعر رنگ موسیقی خیلی پر رنگ است و به نظرم یکی از بهترین نمونههای شعری هست که برای شعر هیئت میتوان از آن الگو گرفت، عنوان کتاب نیز از همین شعر گرفته شده است:
لب تشنه ای و یاد لب خشک اصغری
آن داغ دیگری ست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
وا شد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
رو میکنی به آب، چه روی مشعشعی
دل میکنی از آب، چه آب مکدری
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمع مکسری
جمع مکسر/ صص53 و54
نکته ای که در این نوع زبان هست آن است که ممکن است شاعر به تکلّف بیفتد. مثلاً اینجا قافیه (مکسری) شاید شاعر را به آوردن واژهی (سالم) مجبور کرده باشد، (جمع سالمی)؛ البته هنر شاعر باید به گونه ای باشد که این مراعات نظیرها و تضادهایی که به شعر تحمیل میشود را پنهان کند. زبان دیگری که در این مجموعه میبینیم، زبان اندیشه محور، مضمون گرا و استحسان محور است که مثال هایش ذکر شد.
بحث دیگر سر توجه شاعر به اصل زبان است. زبان به طور کلی به دو شاخه مهم از نظر ساختار تقسیم میشود. یکی زبان سالم است؛ یعنی توجه به لغزشهای زبان و پاک کردن زبان از عیوب و دوم بحث سلامت جلوههای زبانی است که ما در این مجموعه جلوههای زبانی زیادی میبینیم، البته یک جاهایی هم به نظرم زبان سخیف میشود، یعنی دچار عیب میشود که در جمع آثار این کتاب خیلی اندک است که جمعاً به ده نمونه هم نمیرسد، دلیلش هم بر میگردد به اینکه تجربه شعری شاعر بالاست:
بدبینترین ها هم خیالش را نمیکردند
روزی تو را بین در و دیوار میبینند
جمع مکسر/ ص22
(خیال کردن) یا (تصور کردن) یک فعل مرکب است، نمیتوان بین آن (را) آورد. نمیخواهیم سخت گیری کنیم! در این مثال میخواهیم بستر زبان سالم را پیش رو داشته باشیم.
اما همانطور که گفتم جلوههای زبانی در این مجموعه بسیار زیاد هست، شاعر به سنتهای ادبی توجه خاصی داشته است. با وجود توجه به سنتها از تکلّفات زبانی پرهیز داشته است. زبان صمیمی در این مجموعه شاخصهی زبان آقای ملکیان است که در این مجموعه همان زبان شعر هیئت است. پیوند حماسه و اندیشه در کنار زبان و عاطفه که بخشی از حماسه را نیز شامل میشود در اشعار برجسته است.
اجازه دهید که قدری بیشتر در باب موسیقی در این مجموعه بنویسم، چون اصرار دارم که شاعران آئینی به موسیقی باید توجه خاص داشته باشند. واقعا در این کتاب موسیقی در خدمت شعر است. من وقتی میگویم موسیقی، استنباطم این است که موسیقی اولاً در خدمت شعر باشد، دوم دلالتهای هنری ایجاد کند، یعنی حس ایجاد کند. یاد کنیم از استاد علی انسانی حفظه الله، بیتی دارند که من شاید ده بار این بیت را جاهای مختلف خوانده ام، در آثار قدیم اصطلاحی دارند به نام (سکت ملیح)، از اختیارات شاعری است که بعضیها این اختیارات را عیب میدانند اما اگر شاعر از این سکته استفادهی صحیح کند میتواند یک دلالت هنری ایجاد نماید. به این بیت آقای انسانی توجه کنید:
دیگر نمیتوانم برخیزم از زمین
با من چه کرده داغ! خدا داند و دلم
همانطور که میبینیم سکته ای در در مصرع اول آمده که واقعاً حس سختی کار امام حسین علیه السلام در پای پیکر حضرت علی اکبر علیه السلام در آن مشهود است، وقتی که حضرت میخواهد از جا بلند شود و رمق از زانوان رفته است!
این معنی کاملاً با موسیقی نشان داده شده است. اصطلاح (دلالت هنری) را آقای شفیعی کدکنی برای این نمونه مثالها میآورند.
موسیقی اگر حذف شود بایدخلأ ایجاد کند یعنی فقط نباید موسیقی مدنظر باشد. مثلاً قافیه فقط نباید بار موسیقایی داشته باشد! باید محمل معنا هم باشد:
بین زنهای عرب سادهتر از زهرا کیست
بین زنهای عرب سادهتر از زهرا نیست
جمع مکسر/ ص15
یک بازی موسیقایی است، امّا بار تأکید نیز در آن دیده میشود، سادگی زبان متناسب با مضمون است.
امیر هیچ به جز زخم بی شمار نخورد
امیر هیچ به جز درد بی شمار نداشت
جمع مکسر/ ص35
این تکرارها برای تأکید است. یا آن مصرعی که عرض کردم در یک شعر چهار بار تکرار شده است؛ به نظرم خیلی جسارت میخواهد و شاعر این جسارت را داشته است و از پس آن هم بر آمده است:
یک یک شکست پشت سر هم چراغ ها
با باد بود از اولش این دودمان طرف
یک یک شکست پشت سر هم چراغ ها
با سنگ بود از اولش این خاندان طرف
جمع مکسر/ ص69
فقط دو واژه در این ابیات عوض شده است!
یک یک شکست پشت سر هم چراغ ها
با تیر بود از اولش این کاروان طرف
جمع مکسر/ ص69
بحث دیگری که در باب موسیقی میخواهم بگویم، پیوند موسیقی با زبان است که گاهی اوقات موسیقی خیلی در زبان برجسته میشود و خیلی خودش را نشان میدهد که این خوب نیست!
درست است که مولوی در موسیقی آفرینی استاد ماست، اما بعضی جاها موسیقی در شعرش خیلی پر رنگ است. اگر ما بتوانیم این موضوع را تلطیف کنیم اثر بیشتری دارد. شاعر در شعر (جمع مکسر) که به آن اشاره شد، به این موضوع توجه داشته است. در این قطعه، موسیقی جزو لایههای درونی شعر شده است.
لب تشنه ای و یاد لب خشک اصغری
آن داغ دیگری ست و این داغ دیگری
جمع مکسر/ ص53
تکرارها را دقت کنید.
ما از توأیم مثل خزان از بهار، دور
ما دور از انتظار و تو از انتظار دور
جمع مکسر/ ص64
ببینید وقتی میگویم بازیهای زبانی در خدمت شعر باشد، الان (ما دور از انتظار) بار محتوایی ایجاد کرده است، بار ایهامی ایجاد کرده است؛ یعنی ما هم از انتظار دوریم و هم اینکه توقعها را برآورده نکرده ایم! اینها بازی هایی است که در زبان ایجاد شده و تأثیر گذاشته است.
به شعر هشت نگاه کنید، فعلاً به زبان آن کاری ندارم ولی قافیهها بار موسیقایی قوی ای دارند:
(پهلو نمیگیرد)، (به روی گونه میگیرد) یا در شعر دیگری بار موسیقی قویتری همراه قافیه هاست:
دشمنان این روزها حرف دو پهلو میزنند
جمع مکسر/ ص31
قافیهها را ببینید: خنجر از روز میزنند، جارو میزنند، بعد در بیتی دیگر میگوید: دارو میزنند، در قدیم به این نوع قوافی اعنات ( لزوم ما لایلزم) میگفتند. شاعر میخواهد برای جبران یک خلأ، قافیهی شعر غنی بشود. من حس کردم شاعر برای جبران خلأ زبانی که در این شعر هست به غنی کردن قافیه توجه داشته است!
جمع بندی؛ همانطور که عرض کردم این مجموعه یک مجموعه ای است که با محور زبان شعر هیئت سروده شده است و به نظر من یک اتفاق است، اتفاق است از این جهت که که هم از نظر موسیقایی و هم از نظر بیان هنری راه را برای پر کردن خلأهای زبانی به ما نشان نشان داده است.
درباره منطق شاعرانه در این مجموعه صحبت کردم و گفتم فضاها در در عین حال که حسی است، در عین حال که سنتهای شعری رعایت شده است، در عین حال که امروزی است به گذشته و گذشتگان پشت نکرده است! اما یک جاهایی اگر بخواهیم دنبال انسجام در اشعار باشیم به آن نمیرسیم.
من به دوازده نوع زبان در این مجموعه اشاره کردم، اگر شاعر به یک جمع بندی در منطق شعری برسد بعضی از انواع زبان را مثلاً گرایش به نظم را یا در یک شعری میآورد و یا اصلاً نمیآورد و از آن صرف نظر میکند! امّا اگر شما در یک مثنوی دوبیتتان گرایش به نظم داشت، دوبیتتان رنگ تعریضی گرفت، سه بیتتان به صورت زبان استعاری شد، و در چند بیت مضمون گرا بودید، این دیگر وحدت گرانیک ندارد. یک مشکلی که ما در مثنویها و ترکیب بندها داریم همین موضوع است، مثلاً شاعر ده غزل سروده و یک بیت بین آنها گذاشته و ترکیب بند درست کرده است! اما هر غزلی در یک فضاست و وحدت موضوع در آن نیست. دکتر سنگری اصطلاحی در این باب به کار میبرند به نام (بافت)، بافت زبانی در شعر خیلی مهم است. به نظرم جناب آقای ملکیان آنچه در این مجموعه و آثار بعدی شان باید به آن توجه کنند، بحث انسجام است. نگرش ایشان انسجام دارد امّا زبان به یک وحدتی ان شاالله باید برسد که دیگر شاهد چند زبانگی در شعرشان نباشیم:
رد شد حسن، ظرف گلاب افتاد بر خاک
عطر حسن پیچیده یا عطر گلاب است؟
جمع مکسر/ ص18
خوب همه میدانیم که این بیت در این مثنوی شاعرانه است، بیت بعدی را مقایسه کنید:
خواب حسین از بچه گی تعبیر دارد
خوابیده و بالاسرش یک کاسه آب است
جمع مکسر/ ص18
بیت دوّم نسبت به بیت قبل یک زبان کاملاً فرودین و معمولی دارد. این بیتها در کنار هم نباید باشند. این بیتها میتوانند در یک غزل برای خودشان تعریف شوند و قابل دفاع باشند اما در لا به لای یک مثنوی، این تنوع زبان قابل دفاع نیست.
آنقدر که بررسی کردم شاعر حدود حداقل ده شعر یکدست و دارای انسجام در این مجموعه دارد، امیدوارم در آثار بعدی شان همهی مجموعه شان به این تعریف برسد.
برای اتمام بحث آمار خلاصه ای عرض میکنم:
حدود 290بیت در 28شعر، در 75صفحه از این شاعر جوان و عزیز در مجموعه شان مشاهده کردیم. تیترهایی در ابتدای هر شعر گذاشته اند که میتواند یک براعت استهلال و یک فضا سازی برای ورود به شعر باشد که در آثار دیگران این ویژگی را در تمام اشعار یک مجموعه تا کنون ندیدم.
یکی از نقدهایی که به این کتاب وارد است این است که اشعار تاریخ ندارد. اگر تاریخ سرایش اشعار وجود داشت، ما به یک جمع بندی بهتری در مورد هویت فکری شاعر میرسیدیم. شاید ما داریم از شعری ایراد میگیریم که مثلاً برای آغار کار شاعر است!
باز تأکید میکنم پیوند عنصر حماسه و اندیشه و زبان سالم از بهترین نکات این مجموعه به حساب میآید که بنده به ضرس قاطع عرض میکنم که در کمتر مجموعه این ویژگی را دیدم.
نکته دیگر اینکه شاعر در غزلها فنیتر از مثنوی ظاهر شده است و موفقتر عمل کرده است. البته این استنباط من است، اکثر عیوبی که من در کار دیدم از مثنویها و کارهای فرمی شاعر بود ولی در مجموع، واقعاً آثار این مجموعه ساختار فنیِ قابل ملاحظه ای دارند و دست اندازهایی که گاهی دیده میشود طبیعی است، چنان که در آثار دیگر شاعران نیز دیده میشود. گفت:
شعر اگر اعجاز باشد بی بلند و پست نیست
در ید بیضا همه انگشتها یکدست نیست
سیّدرضا جعفری:
قرار است که (به پیشنهاد دوستان) من درباره مضمون در این کتاب چیزی بگویم. بنده هر چه این کتاب را ورق زدم، دیدم که در هر صفحه اش اتفاقهای بی شماری افتاده است و میتوانم بگویم که این اتفاقها خیلی خجسته است و هم اینکه تقریباً این اتفاقها پیگیری نشده است یعنی نمونه هایش در اشعار دیگران آنقدری نیست که بتوانم چند مثال بیاورم.
به نظرم آمد اگر کسی بخواهد در مورد این کتاب حرف بزند باید صفحه به صفحه و بیت به بیت حرف بزند. برای همین نمیدانم در مورد این کتاب چه بگویم! من در مورد مضمون این کتاب حرفی ندارم، به جهت اینکه مضمون هایش هم بکر است و هم زیبا! پرداختها در حدّ شاعر، شاعرانه است. با مفاهیم و اصول اسلامی هم هیچ تعارضی ندارند. نه اغراقهای بی مورد و نه غلوهای جاهلانه دارد و نه در مضمون گرایی و توجه به مدح یک توجه افسار گسیخته دارد.
کتاب کتاب بسیار خوبی ست. من چند بار کتاب را خواندم و برایم لذت بخش بود؛ به نظرم در شعر معاصر، الحمدلله یکی از معدود پدیده هایی است که اتفاق افتاده، از این جهت که مخاطب وقتی یک مجموعه را بر میدارد خیلی بی دغدغه نگاهش میکند. یعنی مضمونش گره ندارد. شاعر در این مجموعه به خودش اجازه نداده است به هر جایی وارد بشود و به آنجایی هم که وارد شده است خوب از پسش بر آمده است.
این مجموعه مجموعه ای است که از حیث ساختار میتوان بگویم قبولش دارم و از حیث مضمون بی دغدغه میتوانم به کسی معرفی اش کنم و بگویم اگر میخواهی شعر آیینی بگویی این کتاب را چند بار بخوان و میتوانی از آن تقلید کنی! من چنین حرفی را در مورد دو سه مجموعه در بین مجموعه هایی که در شعر معاصر جوان داریم، میتوانم بگویم. در جریان شعر جوان به نظرم این مجموعه یک اتفاق فرخنده است.
*.ملکیان، محمدحسین(1393)جمع مکسر، تهران: انتشارات جمهوری، چاپ اول
کد خبر: 4443
ساعت انتشار: 1397/06/03 03:00:57 ب.ظ
تعداد بازدید: 514
کلید واژه ها:سلسله_جلسات_نقد_کتابنقد_کتابنقدنقد_و_بررسیشعر_ولاییجمع_مکسرمحمدحسین_ملکیانفرازسیدرضا_جعفریسیدمهدی_حسینی