رويكرد اعتقادي به مقتل - جلسه اول

  • 1393/04/17
  • 42

جلسه اول رويكرد اعتقادي به مقتل

 

هدف از برگزاري اين جلسه در دو جمله خلاصه مي‌شود:

  1. اعتقادمان نسبت به مقتل چيست؟
  2. مقتل اعتقادي چيست؟

در زمان نوجواني، خيلي به دنبال كتاب مقتل مي‌گشتم تا این­که بزرگي حرفي به بنده زد و این حرف خيلي كاربردي بود، ایشان گفتند که همه چيز در مقتل نيست، امام شناسي­ات را قوي كن.

الآن چيزي كه هم براي مداحان و هم براي شعرا در بحث مقتل اولويت دارد؛ همين امام­شناسي و اصول عقايد است.

اگر مباحث كليدي اعتقادي را ياد بگيريم در روبرو شدن با مقتل، می­توانیم در مدّاحی و شعر گفتن، به نحو احسن، هرجا و به هر نحو كه بخواهيم از اين منبع تاريخي استفاده كنيم.

منابعی را باید قبل از روبرو شدن با مقتل خواند، مانند:

  • اصول عقايد آيت ا... مصباح يزدي
  • آذرخشي ديگر از آسمان كربلا از آيت الله مصباح يزدي
  • كتب شهيد مطهري
  • و بهتر از همة اين ها به نظر بنده كتاب­هاي آيت الله جوادي آملي است.

به عكس ذهنيتي كه نسبت به كتاب­هاي آيت الله جوادي آملي وجود دارد، كه پيچيده و دير ياب است، خيلي روان است. به عنوان مثال كتاب «ادب فناي مقرّبان» كه شرح ایشان از زیارت جامعه­ی كبيره‌ است، شاهد خوبي براي رواني كلام اين بزرگوار مي‌تواند باشد.

يك سري كتاب نیز در زمينه خود مقتل وچود دارد كه بايد مورد توجّه قرار بگيرد، كه  به نظر بنده يكي از بهترين این منابع، مچموعه مقاتلی است که كتاب هاي مرحوم آيت الله دربندي نوشته­اند، مانند: «اسرار الشهاده»، ‌»جواهرالايقان» و «سعادات ناصريه».

شاعراني كه به دنبال مضمون براي سرایش شعر هستند، می­توانند به اين منابع کاربردی مراجعه کنند:

  1. قرآن : (مقتل در قرآن) كه مضامين بسیار نابي دارد. ما نياز نداريم براي شعر و روضه­ای مانند گودال يا روضة گودال، اين­قدر صريح و مستقيم، به اصل واقعه اشاره كنيم. به عنوان مثال، مضمون یکی از آیات سوره­ی طه، اشاره دارد که حضرت موسي -عليه السّلام- براي خانواده­ی خود به دنبال آتش مي­رود، به درختي مي‌رسد كه مظهر و جلوه­ی يكي از ظهورات خداوند شده است. ندا مي‌آيد که فاخلع نعليك. در محضر يك درخت امر به ادب مي‌شود، به نظر شما در محضر انسان كامل بايد چگونه بود؟ و درباره‌ي او چگونه بايد سخن گفت؟ بايد معني حرمت را درك كنيم.

يكي از مواردي كه در ميان شاعران كم­رنگ شده است، شناخت امام و مباني اعتقادي است. چيزي كه در شعرهاي هيئت زياد به چشم مي‌خورد، مادّي سخن گفتن است كه بايد جلوي آن گرفته شود، مثلا در جایی که اجزاي اسلحه هاي دشمنان نام برده می­شود. قبلا فقط شمشير بود و الآن از عباراتی مانند: ته و نوک و وسط شمشير استفاده مي‌شود. اگر توجّه شود، می­بینیم که جدا از بي­سند بودن این عبارات، چقدر فيزيكي و مادّي با بزرگترين واقعه‌ي تاريخ برخورد شده است.

  1.  ادعيه: منبعی كه مضامين نابي در خود دارد و از آن با عنوان «مقتل در ادعيه» یاد می­شود. در دعاي عيد فطر که منسوب است به امام سجاد -عليه  السّلام- آمد: يا من يرحمه من لا يرحمه العباد : «اي خدايي كه رحم مي‌كني به آن كسي كه هيچ بنده اي به او رحم نمي‌كند». در این عبارت، هم محتوای تربيتي و دعايي وجود دارد و هم رگه هايي از روضه را در آن دیده می­شود.
  2. خطبه ها: يكي ديگر از بهترين منابع مقتل، كه كسي نمي‌تواند ايرادي از آن بگيرد، خطبه­هايي است كه اهل بيت -عليهم السّلام- ايراد فرموده­اند. امام سجاد -عليه السّلام-، در خطبه­اي كه بيرون از شهر مدينه خوانده­اند، مي­فرمايند: اگر جد ما به جاي اين همه سفارش دربارة اهل بيتش،‌ امر به شكنجه­ی ما مي‌كرد، بيش از اين بي­حرمتي كه با ما در كربلا كردند، نمي‌توانستند بكنند.

دست براي مضمون روضه باز است اما اينكه حرف را به چه نحوي و چگونه و كجا بيان كنيم مهم است.

  1.  نهج البلاغه: اميرالمؤمنين در ذيل موضوع غصب خلافت، در «خطبه­ی شقشقيه» مي‌فرمايد:

«مصيبتي كه به ما وارد شد كودك را پير مي‌كرد و پيرها را از بين مي برد».

چند سال پيش خدمت يكي از مراجع قم رسيديم ايشان فرمودند: عالم بزرگي چلّه گرفت تا زواياي واقعه‌ي كربلا را ببیند، ‌ تمام كربلا را به او نشان دادند، الّا گودال قتلگاه؛ ايشان مي‌فرمود: قتلگاه را دودسته فقط مي‌بينند: يا بايد از اعلی­عليّين باشند يا اسفل السّافلين، به این علّت باید اسفل السّافلين هم آن­جا را ببيند، زیرا باید به هدف تباه خود متوجّه شود و برسد.

ما بايد در باب امام شناسي قوي باشيم، يكي از بهترين كليدهایی كه به ما در شعر گفتن كمك مي‌كند اين جمله است كه حضرات معصومين فرمودند: لا يقاس بنا احد: «هيچكس را با ما قياس نكنيد».

شخصي خدمت امام صادق -عليه السلام- رسيد و عرض کرد:، مگر پيغمبر نفرموده­اند كه آسمان زير سقف خودش صادق­تر از ابوذر نديده است؟ امام فرمودند: بله، ‌گفت: پس شما چه؟ حضرت فرمود: «لا يقاس بنا احد».

حتّي نبايد حضرت عباس -عليه السلام-  و حضرت زينب -سلام الله عليها- را با چهارده معصوم قياس كنيم  و همين­طور اين دو بزرگوار را با صحابه.

سيّد احمد مستنبط صاحب كتاب «القطره» كه شخصيت بسيار والايي دارد، درباره حضرت سلمان تحقيق مي‌كرد،‌ به نقطه اي رسيد كه بين حضرت سلمان و حضرت عباس -عليه السّلام- قياس كرد تا ببيند كدامشان مقام بالاتري دارد. اميرالمؤمنين –علیه السّلام- به خوابش مي‌آيد‌ و مي‌فرمايد: عباس من اگر به همه عالم نگاه كند همه را سلمان مي‌كند.

بايد به اين قياس­ها توجه زيادي شود، گاهي در شعرهايی كه در شور سينه­زني خوانده مي‌شود، اين مضامين نادرست به چشم مي‌خورد، مثلا: «آقا! روي ما حساب كن شبيه اكبرت» يا «كلُّنا عبّاسك يا زينب».

امام رضا -عليه السلام- وقتي هجده تن از بني هاشم را كه در كربلا بودند، نام مي‌برند، ‌مي‌فرمايند: «لا شبيهون لهم في الارض».

بنابراين ما بايد در اشعارمان حریم­ها را حفظ كنيم. متأسّفانه خيلي از خط قرمزها دارد شكسته مي‌شود. اگر اهل بيت، شاعران را به شعر گفتن در باب «مرثيه» تشویق­كرده­اند، بايد این سُرایش به صورت هنرمندانه باشد.

امام حسين –علیه السّلام- در شعر «ليتكم في يومِ عاشورا»، مي فرمايد: «با تير سيرابش كردند». اين عبارت در عين این­که مرثيه است؛ امّا شاعرانه گفته شده.

اوایل انقلاب، مردم با روضه­ی حضرت زهرا –علیها السّلام- آشنایی نداشتند و مراسم ايّام فاطميّه خيلي كم برگزار مي‌شد. در آن شرايط لازم بود برای این­که این ماجرا به فراموش سپرده نشود، روضه­ی حضرت زهرا –علیهاالسّلام- خوانده شود. آن زمان و در دوره­اي، نياز بود که روضه‌هاي باز خوانده شود؛ امّا در عصر حاضر، همه با روضه آشنایی دارند.

امروز بايد با هنرمندي شعر گفت و روضه خواند و نبايد كشف شاعرانه فراموش­مان شود.

نمونه­اي از امام شناسي و روضة اعتقادي را در شام غريبان و زمانی که خيمه­ها را آتش زدند، می­بینیم. آن­جایی که همه در خيمه­ها مانده بودند وحتّي طفلی از خيمه­ها بيرون نمی­آمد، تا اينكه حضرت زينب -سلام الله عليها- خدمت حضرت سجاد -عليه السّلام- ‌رسیدند و كسب تكليف ‌كردند و حضرت سجاد -عليه السّلام- ‌فرمودند: «عليكن بالفرار»!

آن وقت بود كه اهل حرم از خيمه­ها بيرون ریختند. يعني تا زمانی که امام اذن ندادند، كسي از خيمه خارج نشد.

نمونه­اي ديگر كه جا دارد به آن اشاره كنيم زيارت رفتن حضرت زينب -سلام الله عليها- است؛ به نحوي كه اميرالمؤمنين –علیه السّلام- جلوي اين بزرگوار و برادرانش اطراف ايشان را مي‌گرفتند. حضرت امير مي­فرمود: نمي­خواهم نامحرمي حتّي سايه­ی زينبم را ببيند.

اگر اميرالمؤمنين -عليه السّلام- اراده­اي كند، تا ابد اين اراده جاري است؛ يعني ديگر نامحرمي تا قيامت نمي­تواند سيماي حضرت زينب -سلام الله عليها- را ببيند.

اما متأسّفانه، بعضي از شعرا عباراتي را در اشعار به كار مي‌برند كه در شأن حضرات نيست. رعايت نكردن اين موضوع توسّط شاعران و مدّاحان، آثار مخرّبي روی مستمعين دارد، كه يكي از این آثار رواني ، رواج بي­حيايي در هيئت است.  اگر ما نسبت به اهل بيت -عليهم السّلام- حریم­ها را نشناسيم و حفظ نكنيم، بي­حيايي و بي­غيرتي را در هيئت ترویج داده­ایم.

بنابراين، شایسته است که سمت اين قبيل موضوعات نرويم و حول محور مباني اعتقادي و امام­شناسي شعر بگوييم، زیرا اگر اين­گونه رفتار کنیم، سخن ما نیز زيبا خواهد شد.  خواهش بنده اين است كه مقتل علاّمه دربندي را با نگاه اعتقادي مطالعه كنيد و به شايعاتي كه درباره­ی ايشان وجود دارد، توجّهي نكنيد. كتاب­هاي ايشان نگاه خوبي را به خواننده مي­دهد.

شاعران قديمی، در زمينه­های متعدّدی علم کسب مي‌كردند، به عنوان مثال، آقا صفا تويسركاني، حكمت و نجوم مي‌دانست. در محضر علاّمه شعراني درس خوانده بود و هم­كلاسي علّامه حسن زاده آملي بود. شاعر باید این­گونه باشد.

اگر ما مباني فقهي و ... را ياد بگيريم، به راحتي مي‌توانيم در شعر از آن­ها استفاده کنیم، به عنوان مثال، همه علما بدون استثنا مي‌گويند که اگر قصد وضو داشتيد؛ امّا حيوان اهليِ تشنه­اي بود و آب به مقدار كافي در دسترس نبود، ما حق نداريم وضو بگيريم و بايد به آن حيوان آب بدهيم. البته امام در «تحرير الوسيله» مي‌گويند: حتي به حيوان وحشي نیز بايد آب بدهيد.

 يا آيت الله جوادي آملي اين روضه را مي‌خوانند كه چه كسي گفته است، كسي كه در ميدان جنگ شهيد مي‌شود بايد كفن شود، كه ما بخواهیم براي بي­كفني امام حسين -عليه السّلام- گريه‌كنيم! ببينيد چقدر خوب سؤال را مطرح كرده­اند! در ادامه، ايشان با يك جمله جواب مي‌دهند: بله، براي شهيد معركه­ی جنگ كفن نياز نيست؛ امّا ديگر نگفته­اند بدنش را عريان كنند. اين نگاه هم عالمانه و هم هنري است.

ما تا با بزرگان نشست و برخاست نکنیم، بزرگ نمی­شویم. تا با انسان­های ‌مخلص ننشنیم، مخلص نمي‌شويم. اگر امروز امثال شيخ عبّاس قمي را درک نمی­کنیم؛ امّا به آثار ایشان كه دسترسي داريم. خواندن مكرّر آثار ايشان، حرف­هاي جديدي را براي خواننده به ارمغان مي‌آورد. شما اگر ده بار كتاب­هاي شيخ عباس قمي را خوانده باشید، بار یازدهم بخوانید و چیز جدیدی نیافتید، بنده به شما جايزه مي‌دهم.

مرحوم دربندي مي­گويد: وقتي در نوشتن مقتل، به غارت خیمه­ها رسيدم، دوازده روز دستم به نوشتن نمي‌رفت؛ تا اينكه بعد از توسّل فراوان ادامه دادم. خوب است هنگام نوشتن شعر و روضه خواندن دستمان بلرزد، دلمان بلرزد و به راحتي هر چيزي را رقم نزنيم.

نمونة ديگر مقتل، مقتل در واژه­هاست. كتابي به نام «فقه اللّغه» به زبان عربي است. در اين كتاب براي تشنگي چند مرحله ذكر مي‌شود كه اوّلين آن عطش است.

ما نبايد در اشعارمان از واژه­ها ساده بگذريم و از طرفي نبايد از هر واژه­اي هم استفاده كنيم. به قول بزرگان شعر، بعضي كلمات، بار منفي دارند. بايد در هنر شعر خيلي دقّت كنيم و دنبال زوايايي بگرديم كه بكر و مستند هستند.

ما بايد براي ادامه دادن درست اين راه، تجديد نظري در مضامين مدح و مرثيه داشته باشيم و مباني اعتقادي خود را در بحث روضه اصلاح كنيم.