جلسه دوم رویکرد اعتقادی به مقتل
یکی از بهترین منابع مقاتلی که صرفاً به تاریخ توجه نداشته و در رابطه با واقعه کربلا به مباحث امام شناسی نیز پرداخته است، کتاب های مقتل مرحوم آیت الله دربندی رحمت الله علیه است که به خاطر جبهه ای که نسبت به کتب ایشان گرفته شده است مهجور واقع شده اند. مخصوصاً کتاب سعادات ناصریه که به نام مقتل دربندی چاپ شده است، واقعا با دیدی عقیدتی و امام شناسی به مقتل ورود کرده و با دیدی حکیمانه به روضه نگاه کرده اند.
همانطور که می دانید مقاتلی که شرح و بسطی در واقعه عاشورا داشته باشند زیاد نیستند و اکثراً نقل قول کرده اند. مثلا آیت الله شعرانی رحمت الله علیه می گویند وقتی خواستم مقتل بنویسم دیدم که شیخ عباس قمی کار را در این عرصه تمام کرده است. علامه شعرانی که به علامه ذوالفنون معروف بوده و آیت الله جوادی و حسن زاده از شاگردان ایشان می باشند، وقتی مقتل نفس المهموم را ترجمه کردند، تقریض ها و بیان هایی هم ذیل مقتل آوردند که واقعا مفید است. مثلا یکی از نکاتی که ایشان به آن اشاره
می کند این است که: « ضعف سند دلیل بر کذب روایت نیست »
ایشان کسی است که به روضة الشهداء ملاحسین کاشفی تقریض نوشته است و در جایی از ترجمه نفس المهموم به نکته ای اشاره
می کند که برای شعرا و مادحین خیلی کاربردی است و در مطالعهی مقتل خیلی مهم است. نظر ایشان این است که هیچ وقت نگویید چیزی که شما گفته اید هست و غیر از این نیست؛ زیرا علم تاریخ یک علم ظنی و گمانی است. در واقعه کربلا هم همین است و از جهتی چون راوی ها اغلب از سپاه دشمن بوده اند مسلماً دقیق و عمیق نخواهد بود.
مثلا مرحوم دربندی با استدلال می گوید امکان ندارد سر حضرت علی اصغر به نیزه رفته باشد یا جایی می گوید اگر امام پیکری را به خاک سپرده باشد دیگر کسی نمی تواند به او دست بزند و از خاک دربیاورد. خب اینها مضامین بلندی در مدح و مرثیه اند.
تکیه به روایات مستند
بعضی وقت ها مضمونی در اثر تکرار، جزء آرزوهای جمعی می شود، در صورتی که هیچ پشتوانهی روایی ندارد. مثلا ما در هیچ روایتی نداریم که در زمان ظهور حضرت حجت (علیه السلام) مزار حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشخص می شود. یا در کتاب فاطمة الزهرا آیت الله رحمانی همدانی اگر روایت مفضل را دیده باشیم، حضرت صادق (علیه السلام) در جواب مفضل می فرمایند: « وَ لاَ کَیوم مِحنَتِنا بِکَربَلاء»(هیچ روزی مانند روز مصیبت ما در کربلاء نیست) و در ادامه حضرت فوراً می فرمایند: «وَ إن کانَ یَومُ السَّقیفه وَ إحراقُ النّارِ عَلَی بابِ أمیرِالمُؤمِنینَ وَ الحَسَن وَ الحُسَینِ وَ فَاطِمة وَ زَینَب وَ امِکُلثوم وَ فِضة وَ قَتلُ مُحسَنٍ بَالرّفسَه أعظمَ وَ أَدهَی وَ أمرَّ لأنّه أصلُ یَومِ العَذابِ» (اگرچه روز سقیفه و آتش به پا کردن بر در خانۀ امیرالمؤمنین و حسن و حسین و فاطمه و زینب و ام کلثوم و فضه و کشتن محسن با لگد، بالاتر و سختتر و تلختر است. چرا که اصل روز عذاب و سختی آن روز است)
باید به این نکات توجه بسیار داشت امّا متأسفانه در حال حاضر مقتل شنیداری در ما خیلی بیشتر از مقتل خواندنی است و این خیلی اشتباه است.
یادم است از آقا سید مهدی طباطبایی که مستند روضه می خواندند پرسیدم اجازه هست مطالبی را که شما روی منبر مطرح می کنید بنده نیز استفاده کنم، ایشان فرمود نه این کار را نکنید. با اینکه مستند بود اما صحبت ایشان این بود که خودتان بخوانید و انعکاس دهید. حالا یک وقت هست مداح می خواند و گاهاً ضبط هم نمی شود اما شعرا کارشان ثبت می شود و باید خیلی در مضامین غیرمستند دقت کنند، لازمه این دقت، اهل مطالعه شدن است.
عرفان الحرمه
از بزرگی سؤال شده بود بعضی عباراتی که حضرت صاحب الامر(عج) در زیارت ناحیهی مقدسه فرموده اند، در هیچ مقتلی نیست. ایشان در جواب گفتند بعضی سخن ها برای خود حضرت است و جواز گفتنش را هم تنها ایشان دارند؛ سخنِ هرکسی و هر جایی نیست. نه اینکه خوانده نشود، اتفاقاً باید خوانده شود اما هر کسی توان خواندن را ندارد و هر جایی هم درست نیست نقل شود. زمان ناحیه مقدسه شب و روز عاشوراست. در اوقات دیگر این مرثیه مستمع خاص خود را می طلبد و به این موضوع باید توجه فراوان داشت. خوب است قبل از اینکه به سراغ مقتل برویم چه برای روضه خوانی و چه برای شعر گفتن، از خطوط قرمز آگاه باشیم و به اصطلاح "عرفان الحرمه" ای که در دعای امام زمان (عج) است را رعایت کنیم.
حرمت ها باید شناخته شوند؛ سنت علمای سلف این بود که روز عاشورا مقتل خوانی داشتند و مرثیه گودال قتلگاه را می خواندند؛ اما امروزه روضه ی گودال نقل روضه های هفتگی شده است و حتی گاهی در ولادت ها نیز این روضه خوانده می شود. خب همین می شود که مخاطب با عظمت گوش نمی دهد زیرا اگر مضامینی که اوج مصیبت هستند، زیاد تکرار شوند در ذهن مستمع عادی می شوند و همین می شود که مداح روضه ی گودال می خواند و شنونده اشکی نمی ریزد و جگر آنگونه که باید نمی سوزد. دست آخر کار شاعر نقالی نیست؛ شاعر رسالت دیگری دارد، آن هم کشف شاعرانه است و حسن شعر گودال قتلگاه هم به همین است که مستمع را منزجر نکند و زاویه ای تازه را به شنونده نشان بدهد. اگر هم قرار است به روضه ای تأکید داشته باشیم باید ببینیم خدا و اهل بیت و پیغمبران به چه روضه ای تأکید داشتند. تقریباً هر روایتی داریم که جبرئیل برای پیغمبران روضه خوانده روضه ی عطش بوده است. اما ما چقدر شعر اختصاصاً درباره عطش داریم؟! باید در این مباحث عمیق شد.
شما دوازده بند محتشم را با دقت بخوانید و ببینید آیا اسم از قتلهی کربلا آورده است؟ ولی نگاه کنید امروزه چقدر در اشعاری که در هیئت ها خوانده می شود از شمر و سنان و خولی و حرمله استفاده می شود. کنار نام عزیز سیدالشهداء دائم این اسامی را می برند؛ نمی گویم به کار نرود اما دیگر با این بسامد هم نه، یک بارعیب ندارد، نه اینکه این اسامی را در جایگاه ردیف شعر قرار دهیم.
مرثیه همراه با مدح
درست کردن صحنه جدید در مقتل کار درستی نیست. فیزیکی و مادی کردن روضه ی سیدالشهدا به صلاح هیچ کس نیست. یکی از تعریف های مرثیه این است که در ابتدا شونده را با مدح آشنا کنیم. ساده ی ساده بخواهم عرض کنم این می شود که مگر ما در ختم ها چه کار می کنیم؟ می گوییم مرحوم آدم خوبی بود، عاشق امام حسین بود، دست به خیر بود، اما متأسفانه در مرثیه اهل بیت (علیهم السلام) مدح نادیده گرفته می شود. اگر به دیوان مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (رحمت الله علیه) یا فؤاد کرمانی یا صغیر اصفهانی مراجعه کنید، میبینید اشعارشان پر از مدح است. بالاخره شعرا باید ببینند بزرگان این عرصه چه کرده اند و راه و رسم و شیوهشان چه بوده است. ببینید در مرثیه ی گودال چقدر مؤدب بودند:
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
زیاد دور نرویم در همین بزرگان حاضر در شعر آیینی هم داریم مثلا آقای مؤید برای حضرت علی اصغر (علیه السلام) شعر مدح دارد که به روضه نیز نگاهی داشته است.
ره صدساله را شش ماهه رفتم
در این وادی ز همراهان سرم من
پدر خون مرا بر عرش پاشید
بلی عرش خدا را زیورم من
لبم سرچشمه ی آب حیات است
کجا محتاج شیر مادرم من
علی اکبر نبی را بود مظهر
علیِ مرتضی را مظهرم من
مخصوصاً برای نوامیس اهل بیت (علیهم السلام) به ویژه حضرت زهرا (سلام الله علیها) خیلی باید با احتیاط و قداست خاص صحبت کرد. ببینید آیت الله غروی اصفهانی چطور درباره ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) سخن سرایی کرده است:
سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود
کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود
یا اگر قصد، منظوم کردن روضه است باید نص مقتل و کلام معصوم باشد. "جوانان بنی هاشم بیایید" که از «یا فتیان بنی هاشم احملوا اخاکم الی الفسطاط» گرفته شده است.چقدر این را در مجالس می خوانند، جانسوز هم هست.
اختصاصات هر روضه باید مد نظر باشد. ما در باب مرثیه حضرت عباس (علیه السلام) با کتاب هایی روبرو هستیم که پر از مضامین ناب هستند. از جمله: "کتاب العباس از مرحوم مقرّم" که واقعا مقاتل مقرّم مقاتلی هستند که امام شناسی بالایی دارند. "خصائص العباسیه از مرحوم کلباسی" که ظرایف خاصی دارد، "کتاب سقای معرفت از باقر رجبی نژاد" که فقط 20 صفحه حدیث انکسار را توضیح داده است و زوایای تازه ای را از مرثیه روشن می کند.
نکته ی دیگر در رابطه با مرثیه این است که قرار نیست در روضه خوانی همه چیز گفته شود، همه چیز را گفتن احتیاج به علم جامع دارد، کاری که علمای بزرگ می کردند و سوادش را هم داشتند. شعرا نباید دنبال این باشند که کلام را به گونه ای بپیچند که به هر قیمتی شده به دل ها آتش بزنند. یا مادحین نباید به هر قیمتی از مستمع اشک بگیرند.
مناجات در مرثیه
در مصیبت جاهای زیادی هست که امام معصوم در دل مصیبت با خدا مناجات کرده است، حالا به نظر شما این فضا جای کار ندارد که شعرا به آن بپردازند؟! مخصوصاً در شعر که با تغییر زوایا دست، خیلی باز است. مثلاً زبان حال حضرت عباس (علیه السلام) با مشک آب. متأسفانه مشکل مادحین و شعرا در عصر حاضر تنبلی است. باید اهل مطالعه باشیم. حتی در مقتل منظوم هم شاعرانگی داریم.
کتاب دیگری هست به نام تحریف شناسی از علامه سیدجعفر مرتضی آملی که تقریبا در نقد حماسه حسینی شهید مطهری است، در باب شکّیات تاریخ کربلا که گره های زیادی را باز کرده است. یکی از آنها بودن حضرت امّ لیلا در کربلاست که ایشان با دلیل استنباط می کند که ایشان در کربلا حاضر بوده اند.
عدم تعجیل در انتخاب مضمون
شعرا باید دقت کنند هر بیتی درباره حضرات می گویند را بررسی کنند و ببینند مضمون بالاتر هم می توانند بگویند یا نه زیرا با نگاه اینچنینی عیار شعر بالا می رود. خوب است ترکیب بند محتشم مورد تجزیه و تحلیل شاعران قرار بگیرد تا ببینیم ویژگی های شعری که مورد تأیید اهل بیت است چیست. محتشم واقعاً چکار کرده که اینقدر فراگیر شده است. 19 سال تا 23 سال گفتند که ایشان روی ترکیب بند خود کار کرده است. حالا ما برای بیت هایمان 19 دقیقه هم زمان نمی گذاریم که تجدید نظری کنیم. واقعاً گاه نسبت ما با اهل بیت چه هست که بعضی وقت ها اینقدر در مدح و مرثیه جسور هستیم، آیا بجز نوکر بودن است؟ نوکر جسور نمی شود. گاهی اوقات ما شاعر خودمان هستیم. این هم بخاطر این است که صداقتِ در اشعار کم شده است. اینکه ما در مرثیه حضرت زهرا(سلام الله علیها) می گوییم در کوچه راه خانه را گم کردند اشتباه فاحشی است، معصوم نه خواب دارد و نه بیهوشی. باید توجه داشت که این عرصه عرصه ی بی توجهی نیست. لازم است در زمینه امام شناسی مطالعهی فراوانی داشته باشیم که کتاب های علامه مقرّم و علامه دربندی در این زمینه بسیار مناسب است.