مصادیق زیباشناسی در شعر هیئت - قسمت اول

  • 1403/10/10
  • 22

-----سید مهدی حسینی-------

اشاره

از این پس در این ستون و در سه بخش به بررسی ابعاد مختلف زیبایی شناسی در شعر هیئت می پردازیم . بیان ویژگی ها، مشخصه ها و مباحث آموختنی در حوزه زیبایی شناسی شعر در این ستون پی گرفته خواهد شد. شایان ذکر است مطالب، دنباله دار و پیوسته خواهند بود و در کنار هم مورد استفاده شاعران جوان قرار خواهند گرفت.

در این شماره، مقدمات مبحث زیبایی شناسی به حضورتان تقدیم می شود. به منظور کاربردی تر بودن بحث، در هر شماره نمونه هایی معرفی و بررسی خواهند شد.

 

 

مقدمات بحث

 

الف) بحث هدف گذاری در شعر هیئت

 

در شعر هیئت به دنبال چه هستیم؟ به این نوع شعر، ایرادهایی وارد شده که تا تعریف و مصادیق دقیقی از شعر هیئت ارائه نکنیم، نمی توانیم آسیب ها را شناسائی کرده یا اتهام زدایی کنیم. بنابراین باید اندکی دقیق تر از همیشه به این موضوع نگاه کنیم تا دفاع بهنجاری از آن داشته باشیم و بتوانیم در باره زیبایی های آن سخن بگوئیم.

اهداف متفاوتی در این نوع شعری وجود دارد:

  1. شاعر اهل بیت شدن و با شاعران اهل بیت محشور بودن ( نگرش عقبائی)
  2. خدمت به مکتب اهل بیت ( نگرش فرهنگی)
  3. ارتقای شعر ولائی ( نگرش آموزشی)
  4. خدمت به هیئت و همراهی با مداح ( نگرش اجتماعی)
  5. نگرش شخصی

 

 

ب) موضوع چندگانگی در تعریف و بیان مصادیق شعر هیئت

 

 

شعرهایی که در هیئت خوانده می شود، متفاوت است و به نظر می رسد نگاه واحدی در باره آن وجود ندارد؛

  1. عده ای فقط شعر خود را ( که ساده و عموم فهم است و گاه سطحی) قابل ارائه در هیئت می دانند و بقیه اشعار را با شعر خود می سنجند؛ این نگاه محدود است جامع نیست؛ هرچند این نوع اشعار هم قابل توجه است و برای معرفی شعر هیئت، راهگشاست.
  2. عده ای خود را شاعر هیئت می دانند ولی محلی برای عرضه شعر خود نمی یابند به وضع برخی هیئآت و به سطحی بودن برخی اشعار هیئت معترضند و نگاه متعالی در این امر دارند. به عکس برخی دیگر شعر این شاعران را به معلق گوئی و ابهام متهم می کنند و می گویند شعرشان به درد هیئت نمی خورد! در این جاست که دو نوع شعر آئینی در اذهان تعریف می شود: یعنی شعر ولایی و شعر هیئت و برخی شاعران نیز بر همین اساس دو نوع شعر می سرایند و دوگانه سرا می شوند: شعر «هیئت»و شعر «ولایی» جشنواره پسند و فاخر

این دوگانه سرائی را- اگر با پذیرش شعر هیئت به عنوان شعری با عیار پایین و عوامانه همراه باشد- نوعی خطر باید دانست.

  1. عده ای محدود نیز خود را شاعر ولایی می دانند ولی با هیئت میانه ای ندارند و حتی به مداح گله می کنند که چرا شعر مرا در هیئت خواندی! این موضوع ظاهراً به دونکته باز می گردد: یکی ذهنیت عوامانگی شعر در هیئت( که باید رفع اتهام شود) و دو دیگر ذهنیت های شخصی.

البته باید به اعتراضات توجه داشت و از خود پرسید که چرا این ذهنیات ایجاد شده است و در صدد رفع آن بود.

 

ج) پیشینه زیباشناسی شعر و معیارهای آن

 

در تبیین زیبائی های شعر باید به مباحث گذشتگان تکیه کنیم. در مبحث زیباشناسی نگاه های متفاوتی وجود دارد:

روش یکم:

عده ای با یافتن نمونه هایی از آرایه های بدیع و بیان در شعر، شعر را زیبا می شمردند. مثلاً چون شعر استعاره ای داشت، آن را زیبا می شمردند؛ چون استعاره جزء مبحث علم «بیان» است و این علم در مقوله زیباشناسی شعر، معیار بحث است.

این بیت را با روش های متفاوت در زیباشناسی بررسی و بحث را اندکی کارگاهی کنیم:

دست من منبر تو، کرب و بلا منبر توست

نیزه و تیر و سنان مستمع حنجر توست ( سعید توفیقی)

در این روش، نیزه و تیر و سنان، و منبر و مستمع مراعات نظیرند؛ تکرار و تشخیص نیز دیگر آرایه های این بیتند. اما براستی راز زیبایی بیت، کاربرد مراعات نظیر و تکرار است؟ راز آن را باید در موضوعات دیگری جست و جو کرد.

روش دوم:

توجه به عوامل زیبائی آفرین در شعر

  1. توازن و تناسب هنری: انسجام میان همه اجزای شعر( زبان، موسیقی، سطح حماسه، خیال شاعرانه، و...)
  2. بزرگ نمائی و اغراق
  3. تداعی معانی( تشبیه، استعاره، مراعات نظیر و....)
  4. استدلالات شاعرانه ( حسن تعلیل ها، اسلوب معادله، مضمون سازی ها، و...)
  5. کشف های هنری
  6. هنجارگریزی و هنجارآفرینی
  7. تکرارهای هدفمند

نکات مهم در این روش:

اگر بخواهیم با این دیدگاه شعر را بررسی کنیم، می بینیم که در این هفت عنصر، اولا ذهن به دنبال راز زیبایی است نه فقط خود واژه ای که در ذهن به عنوان واژه زیبا جا افتاده است. استعاره در ذهن ها جا افتاده، که زیباست اگر شاعری آن را به کار ببرد. اما اینجا به دنبال راز زیبایی هستیم نه به دنبال جست وجوی آرایه.

نکته دوم:

در این عرصه ما به دنبال کاربرد آرایه هستیم یعنی دلالت هنری. گاهی شاعر یک موسیقی یا صنعت تکرار را به کار می برد، اما هیچ کمکی به القای حس و مفهوم نمی کند. ولی گاه دو واژه درکنار هم قرار می گیرند (تکرار می شوند) و حس موسیقایی ایجاد می کنند.

نکته مهمی که در این بخش مطرح می شود این که در این روش، ما به دنبال نشانه های تاثیرگذاری هستیم که چهار خروجی مهم دارد: غافل گیری، تصورات جدید ذهنی، تحول عاطفی و تأملات محتوائی

-        این که شاعر آرایه را با اهداف تعریف شده بکار می برد و غافلگیری ایجاد می شود. مثلا در یک بیت، سعید توفیقی به روی دست گرفتن حضرت علی اصغر (ع) را از زبان امام حسین (ع) این گونه بیان می کند: «دست من منبر توست»این یک کشف شاعرانه است. در میان مستمعان این منبر ، نیزه و تیر و سنان هستند.. این نوعی غافلگیری و آشنایی زدایی برای مخاطب است.

-        یک تصویر ذهنی ایجاد می کند: ترسیمی از یک منبر که خطیبی بالای آن منبر است. تصویر منبر، تصویری شاعرانه است؛ ساده و معمولی نیست.

-        مخاطب شعر هنگامی که با غافلگیری روبرو شود و تصویر جدیدی را در خود مجسم کند، علناً و عملاً دچار تحول عاطفی می شود. بیان عاطفی منحصراً در مرثیه و جملات عاطفی نیست. بیان عاطفی این نیست که با یک زبان مستقیم، جملات عاطفی را بیان کنیم. در مضمون بیت فوق، اولاً زبان حال است که خود حاوی بیان عاطفی ست. راوی اول شخص است و با فرزند کوچک خود صحبت می کند که زمینه عاطفی دارد. در ضمن ترسیمی که مضمون دارد خود رگه های عاطفه را در خود دارد .

-        تاملات محتوایی که در این بیت به چشم می خورد از عاطفه سرشار است. در این بیت به این باور می رسیم که گوش شنوایی برای منبر علی اصغر (ع) نیست؛ مستمع او کیست؟

»نیزه و تیر و سنان مستمع حنجر توست «!

این قضیه ذهن ما را به فضای جدید می برد که بسیار تلخ است و موضوعی را ایجاد می کند به نام طنز. یک طنز تلخ و سیاه. این بیت در خود تناقضی دارد. معمولا مخاطب منبر، مردمند اما در اینجا نیزه و تیر و سنان است. مردمی که باید مستمع باشند و نیستند همه خود سازنده رگه هایی ازین طنز تلخند.

لازم است در این جا تأکید شود در شعر آئینی نمونه طنزهای فراوانی داریم هرچند نه بدرستی طنز تعریف شده و نه شرایط آن تبیین شده است؛ چه برسد به این که نمونه های آن برشمرده شود!

شاید طرح بحث « طنز» در حوزه شعر هیئت را برخی برنتابند؛ شاید حق هم با ایشان باشد چراکه در نگاه اول آنچه در باره طنز در اذهان عموم مردم بروز می نماید، «خنده » است که با شعر هیئت تناسبی ندارد. اما طنز در حقیقت، بیانی تعریضی است که با هدف اصلاح و رفع لغزش ها ارائه می شود و قرار نیست همواره خنده و حتی لبخند به همراه داشته باشد! در تعریف طنز گفته اند که خنده آه آه و گریه قاه قاه. طنز بواسطه بیان دلنشینی که دارد گاهی هم لبخندی بر لب می نشاند اما هدفش خنداندن نیست.

با مرور اشعار شاعران ولائی سرا براحتی درمی یابیم که گرایش به بیان تعریضی -که منجر به نوعی طنز سیاه می شود- در اشعار بویژه در مراثی چندان بروز یافته که غیر قابل انکار است.

برخی نمونه های طنز در شعر هیئت که بسیار تأثیرگذارست:

در هریک از نمونه های زیر حداقل یک نمونه خروج از هنجار شعر هیئت و ارائه بیان غیرمعمول وجود دارد و مرکزثقل این نوع بیان گرایش به تعریض است که طنز را رقم زده است:

دیرِ ترسا و سَرِ سبط رسول مدنی

آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور ( نیر تبریزی)

و:

چه میزبان رئوفی که سیلی آورده ست!

مرا هراس ز سوغات این سفر کافی ست ( امیر اکبرزاده)

و:

خوابید اگر امشب گرسنه دخترت غم نیست

فردا به طعم تازیانه، سیر خواهد شد (محسن عرب خالقی)

و:

گرفتم در میان کوچه پاداش رسالت را

چه پاداش گرانقدری چه بازو بند نیکوئی (غلامرضا سازگار)

و:

کرم حاکم کوفه است که فرزند علی

‏تیر باید ببرد سهم، ز بیت المالش! (جواد محمد زمانی)

 

د) معیارهای زیباشناسی شعر هیئت

 

از آنجا که زبان شعر هیئت ویژگی های خاص خود را دارد از جمله این که بشدت به زبان ساده مردم وابسته است و از سوی دیگر شعر باید در هیئت، به شکل خطابی اجرا شود، دو عنصر زبان و موسیقی در کنار دیگر عناصر برجستگی خاص دارد و نباید مغفول بماند؛ بنابراین با اتکا به تقسیم بندی 7گانه بالا می توان 5 نوع « شاخص بیانی» را در زیبا شناسی شعر هیئت در نظر گرفت و آن را تحلیل نمود:

  1. شعر هیئت از منظر زیبا شناسی باید بیان موسیقایی خاص داشته باشد.
  2. بیان و هنری و نظام مندی داشته باشد.
  3. بیان استدلال گرا و تحلیل گری که شامل اشعار مضمون گراست.
  4. بیان نوگرا و خلاقانه که بحث هنجارشکنی را در خود دارد.
  5. بیان ساده یا زبان سهل و ممتنع

 

پایان قسمت اول

(ادامه دارد...)